سناریوی زن با کمک مرد غریبه برای قتل همسرش چگونه لو رفت؟
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۵۶۳۳۸۲
روزنامه خراسان نوشت: ساعت ۲ بعد از ظهر پنجشنبه گذشته بازپرس جنایی گزارشی دریافت کرد که در آن مردی در داخل پژو ۲۰۶ نقرهای رنگ به قتل رسیده بود.
وقتی کنار پژو ایستاد در اطراف آن چرخی زد، خودرو، عمود به ضلع جنوبی کوچه باران متوقف شده بود، چرخها صاف و نشانی از انحراف وجود نداشت، موتورش هنوز روشن و صدای کار کردن کولر نیز شنیده میشد، همه پنجرهها نیز بالا بودند و به جز دیواره خارجی در سمت چپ پژو که اثری از مالیدگی خون روی آن بود، چیز غیرطبیعی که جلب توجه کند وجود نداشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
داخل پژو هر دو صندلی جلو کاملاً خوابانده شده بودند و جسد مرد جوان لاغر اندامی دیده میشد که روی صندلیهای عقب مچاله شده بود.
بازپرس دست در جیبش کرد و دستکشش را درآورد، آن را پوشید و دستگیره در عقب را کشید، در باز شد و همزمان با آن پاهای مقتول که با فشار به در تا خورده بود، باز شد و به بیرون افتاد تا کمر داخل خودرو رفت، شیشه جلوی خودرو کاملاً خون آلود بود که با توجه به پاشیدگی خون به روبهروی هر دو صندلی مشخص نبود، وقتی مقتول هدف قرار گرفته در کجای خودرو قرار داشته است.
داشبورد، دنده، شاسیهای تنظیمی داخل خودرو، صفحه نمایشگر سرعت و فرمان کاملاً خون آلود بودند و در سقف کابین قطرات پاشیده شده خون به چشم میخورد. از گردن تا شکم مقتول، ضربات چاقو دیده میشد که با تخلیه کامل خون شکافهای بزرگی را میشد دید.
بازپرس همان جا شنید پسری به نام امین شاهد فرار قاتل بوده است. امین گفت:ساعت ۱۱ ظهر بود که از خرید به خانه برگشتم، این خودرو جلب توجه میکرد، از پشت سر با وجود دودی بودن شیشهها دیدم که دو مرد در صندلیهای جلو نشسته بودند و با هم حرف میزدند، حرکات دستان آن دو تند بود و نشان از دعوای دو طرفه داشت، دخالتی نکردم و به خانه مان رفتم.ساعت یکظهر بود که برای رفتن به خانه خواهرم خارج شدم، میخواستم خودرو را از پارکینگ در بیاورم که دیدم مردی با قدی بلند، موهایی جوگندمی و چهارشانه از در سمت راست پیاده شد، خیلی مضطرب بود وقتی در را بست و خواست آن جا را ترک کند پای چپش پیچ خورد، حتی صدای نالهاش را شنیدم به سختی سمت پژو برگشت و خود را روی آن انداخت، زیر نور آفتاب بودکه دستان خونآلودش را دیدم، پیراهنش نیز قرمز بود، خواستم حرکتی کنم که لیلیکنان به سمت کوچه باریک دوید، آن جا موتورسواری را دیدم که منتظرش بود و هر دو با سرعت فرار کردند.
میتوانم مشخصات قاتل را بگویم، ریش و سبیل مرتبی داشت، رنگ چشمانش نیز روشن بود و گونههایش آفتاب زده نشان میداد.
هنوز شب نشده بود که مقتول شناسایی شد. او شاهین نام داشت و همسرش به نام فتانه ادعا کرد پسرعموی شوهرش به نام کاوه با او اختلاف مالی ۲۰ میلیونی داشت. با مشخصاتی که شاهد قتل از قاتل ارائه داده شبیه کاوه است.
وقتی بازپرس دستور بازداشت کاوه را صادر کرد هنوز یک ساعت نگذشته بود که مردی لنگان همراه ماموران وارد اتاقش شد.
کاوه وقتی شنید یک غریبه او را دیده است و شهادت میدهد او قاتل شاهین بوده است ادعا کرد پاپوش است و حتما فتانه داستان سرایی کرده است، چون همیشه به زن و بچه او حسادت میکرد و سعی داشت بین آنها را به هم بزند.
کاوه گفت: هنوز زمان پرداخت ۲۰ میلیون قرض شاهین نرسیده است. من و شاهین دوستان خوبی بودیم فتانه هم زن بزرگی است، چون با وجود نازایی پسرعمویم این زن از او جدا نشده است. من امروز صبح شاهین را دیدم او هیچ دشمنی با من نداشت حتی وقتی پایم پیچ خورد کمکم کرد داخل مغازه ام بروم و الان مثل این که برادرم را از دست داده باشم از مرگ او ناراحت هستم.
بازپرس نمیدانست چرا با وجود همه دلایل کاوه را قاتل نمیداند. با دقت هرچه را دیده و شنیده بود مرور کرد. او اشتباه نمیکرد کاوه بی گناه بود. ساعتی بعد امین را به اتاقش احضار کرد و تنها با یک دلیل به او فهماند که دروغ گفته است و قاتل کسی جز خودش نیست و فتانه هم او را حمایت میکرد. چارهای جز اعتراف نبود.
امین گفت: من وقتی با فتانه آشنا شدم که بیرون از مطب دکتر گریه میکرد، او با اعتماد به دلسوزی هایم با من درددل کرد، نقش مرد مهربان را بازی کردم، البته همان طور بود. بین ما رابطه عاطفی برقرار شد تا اینکه شنیدم شاهین راز ما را فهمیده است. شاهین خیلی منطقی برخورد کرد و قرار شد با هم ملاقات کنیم.او با پژوی پسرعمویش در حالی که نمیدانست ازصبح به همراه فتانه در تعقیب او هستیم و حتی از پیچ خوردن پای پسرعمویش اطلاع داریم به خانه ما آمد، فتانه در اتاق پنهان بود، با حمله به سوی او دست و پایش را بستم سپس داخل پژو انداختم و از پارکینگ بیرون آمدم و خودرو را در آن جا رها کردم. فتانه نیز در همه صحنهها با من بود و مدام گریه میکرد و میگفت: «چارهای نیست و...».
تنها دلیل بازپرس : او در صحنه قتل و بازرسی از خودرو دید که به جز دیواره خارجی در سمت چپ پژو که اثری از مالیدگی خون روی آن بود، چیز غیر طبیعی که جلب توجه کند وجود نداشت. پس قاتل در خروج از پژو از سمت در چپ- راننده- پیاده شده است و پشت فرمان بود با توجه به این که جسد روی صندلی عقب با آن شکل و شمایل جاسازی شده بود ناخواسته با بدنه پژو برخورد داشت و خون مالیدگی به دلیل این اتفاق بود. اما امین که ساکن کوچه باران بود، در بیان آن چه دیده بود گفت که مردی را مشاهده کرده که از در سمت راست پیاده شد یعنی سمت مخالف راننده وقتی در را بست و خواست فرار کند پای چپش پیچ خورد و حتی صدای نالهاش را شنید و به سختی سمت پژو برگشت و خود را روی آن انداخت.
او گفت: دستان و پیراهن خون آلودش را دیدم سپس سمت موتوسیکلت رفت و فرار کرد. امین دروغ میگفت و ساختگی بودن داستانش رابطه وی با فتانه را فاش کرد.
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۵۶۳۳۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان قتل مدیر عالیرتبه شهرداری تهران با خیانت همسرش
۱۲ بهمن ماه سال گذشته خبر فوت محمد امیرآبادی، مدیرکل دفتر پایش برنامه، کنترل پروژه و ارزیابی عملکرد شهرداری تهران توسط رسانهها و پایگاه خبری شهرداری تهران منتشر شد.
به گزارش مهر، امیرآبادی استادیار مهندسی حمل و نقل در دانشگاه علم و صنعت در آذرماه سال ۱۴۰۰ با حکم علیرضا زاکانی شهردار تهران به عنوان مدیرکل دفتر پایش برنامه، کنترل پروژه و ارزیابی عملکرد شهرداری تهران منصوب شده بود.
اعضای بدن محمد امیرآبادی نیز پس از مرگش به بیماران نیازمند اهدا شد.
اما حالا مشخص شده قتل مدیر شهرداری تهران به دست همسرش صورت گرفته است.
یکی از روزنامههای کثیر الانتشار در تشریح این پرونده نوشته است؛ ماجرا از این قرار است که ۱۲ بهمن زن جوانی با پلیس تماس گرفته و از مرگ شوهرش در خانه خبر داده است. همسر این مرد به پلیس گفت: من به خانه پدرم رفته بود و شب خانه خودمان نبودم قرار بود امروز صبح همسرم بدنبالم بیاید و بعد از خوردن صبحانه مرا به محل کارم برساند. اما وقتی خبری از او نشد، چندین بار با تلفن همراهش تماس گرفتم که جواب نداد با تلفن خانه تماس گرفتم باز هم پاسخگو نبود. نگران شدم و به خانه آمدم، اما به محض ورود متوجه بوی گاز شدیدی شدم بعد هم در اتاق خواب جسد همسرم را دیدم. وقتی به دنبال علت بوی گاز بودم متوجه شدم شیلنگ اجاق گاز پاره شده است.
در حالی که زن جوان چنین ادعایی داشت، به دستور بازپرس محسن اختیاری، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای بررسی بیشتر ماجرا وارد عمل شدند. اما بررسی شیلنگ گاز نشان داد علت پارگی پوسیدگی نبوده است بلکه حدود یک ماه قبل تعویض شده بود و با یک برش عرضی و عمدی پاره شده است. بدین ترتیب فرضیه گاز گرفتگی و حادثه رنگ باخت و تحقیقات روی موضوع قتل متمرکز شد.
این بار کارآگاهان در تحقیق از همسر مرد جوان با سناریوی دیگری از جانب وی روبهرو شدند، زن جوان در ادعای جدیدی گفت: تصور میکنم همسرم دست به خودکشی زده باشد. او این اواخر دچار افسردگی شده بود و صحبت از خودکشی میکرد. احتمالاً خودش با بریدن شیلنگ اجاق گاز به زندگیاش پایان داده است.
در حالی که وی چنین ادعایی داشت، اما بررسیها نشان میداد مرد جوان کاملاً سالم و در حالت طبیعی بوده و هیچ مشکل روحی و مالی نداشته است. اما در ادامه مشخص شد وی با همسرش اختلافات خانوادگی زیادی داشته است. اختلافی که میتوانست انگیزهای برای قتل باشد.
بدین ترتیب زن جوان به صورت نامحسوس زیر نظر گرفته شد و بررسیها نشان میداد وی با یکی از همکاران شوهرش به نام کیوان در تماس بوده است. شب قبل از حادثه نیز، با این مرد تماس گرفته و با هماهنگی او، خانه را ترک کرده است.
نام کیوان نیز به عنوان دومین مظنون پرونده در لیست مأموران نوشته شد و تحقیقات نشان میداد که کیوان با مقتول بر سر مسائل کاری اختلاف شدیدی داشته است. کارآگاهان در شاخه دیگری از تحقیقات؛ به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف خانه مقتول پرداختند.
دوربینها نشان میداد که ساعت یک بامداد کیوان با کلید وارد ساختمان محل زندگی مقتول شده و حدود ساعت ۵ صبح از ساختمان خارج شده است. این ورود و خروج در شبی رخ داده بود که به نظر میرسید آرش بر اثر گاز گرفتگی جانش را از دست داده بود.
به دستور بازپرس جنایی زن و مرد جوان بازداشت شدند. این بار زن جوان کیوان را عامل قتل شوهرش معرفی کرد و گفت: کیوان در ظاهر با شوهرم دوست صمیمی بود، اما در باطن بشدت به او حسودی میکرد.
چند روز قبل از جنایت، به صورت اتفاقی زمانی که قصد داشتم به محل کارم بروم، کیوان را کنار خیابان دیدم او مرا به محل کارم رساند. نمیدانم چطور او کلید خانه را از کیفم برداشته بود که من متوجه نشدم. شب حادثه هم که به خانه مادرم رفتم، او از فرصت استفاده کرده بود و همسرم را به قتل رسانده بود.
باتوجه به مدارکی که در تحقیقات به دست آمده بود، از کیوان به عنوان عامل جنایت تحقیق شد. مرد جوان ابتدا منکر قتل شد، اما در ادامه گفت: با مقتول اختلاف داشتم، همه او را دوست داشتند. با اینکه من و او همکار بودیم، اما حقوق او بیشتر از من بود و همکارانم جور دیگری با او برخورد میکردند. همه اینها باعث شده بود به او حسودی کنم و دلم میخواست از او انتقام بگیرم. در رفت و آمدهایی که به خانهاش داشتم، رابطهام با همسرش صمیمیتر شد و متوجه شدم که او نیز دلخوشی از شوهرش ندارد. حسادت من و اختلاف همسرش باعث شد که رابطه مان بیشتر شود. درنهایت تصمیم به قتل او گرفتیم.
در ادامه تحقیقات مرد جوان به قتل همکارش به خاطر حسادت اعتراف کرد. او در رابطه با جنایت گفت: کلید خانه را از همسرش گرفتم و شب قبل او به بهانه دیدن مادرش، خانه را ترک کرد. نیمه شب، در حالی که مقتول خواب بود وارد خانه شدم و به او داروی بیهوشی با مقدار زیاد تزریق کردم. مدتی در خانه ماندم و وقتی مطمئن شدم که فوت کرده است، شیلنگ اجاق گاز را بریدم تا به نظر گازگرفتگی بیاید و از خانه خارج شدم. روز بعد هم زن جوان با پلیس و اورژانس تماس گرفت و مدعی گازگرفتگی و مرگ شوهرش شد.
در حالی مرد جوان به قتل اعتراف کرد که متخصصان پزشکی قانونی نیز علت مرگ را مسمومیت با دارو اعلام کردند. به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت متهمان به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شدهاند.